بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بهاریه!

این اولین دفعه است که می خواهم بهاریه بنویسم...تا به حال حتی برای دل خودم هم بهاریه ننوشتم...!برای آدمی که هیچ وقت در خانه شان سفره ی هفت سین پهن نبوده بهاریه نوشتن معنا نمی دهد...پدر و مادرم نه اهل سفره ی هفت سین بودند، نه تنگ بلور، نه ماهی قرمز و نه حتی سبزه..ما نه دور سفره ی هفت سین می نشستیم و نه زل می زدیم به سیب قرمز رقصان توی کاسه ی آبی سفالی...نه تخم مرغ رنگ می کردیم...و نه...

فقط می نشستیم پای تلویزیون پارس قدیمی مان و بعد که گوینده اعلام می کرد تحویل سال را...هم دیگر را بوس می کردیم...و نهایت عیدی ناچیز لای قرآن بود که آن هم در طول تعطیلات عید خرج عیدی بچه های فامیل می شد...

عید برای من یعنی لنگر انداختن عمو ها و عمه های نامهربان با بچه های بدجنس و شیطانشان در خانه ی پدر بزرگ..و شام و ناهار پختن و سفره پهن کردن های بی انتهای مادرم...عید یعنی خم و راست شدنمان و پذیرایی از مهمان های قدر نشناس...و ساکت ماندن و شلوغی نکردن تا داد پدر بزرگ بی حوصله مان در نیاید...

تمام مسافرتمان آن هم نه همیشه و هر چند سال یک بار خلاصه می شد در مسافرت به خانه ی خاله که اسلامشهر زندگی می کردند..آن موقع ها بیش تر شبیه به یک شهرک کوچک بود با جوب های لجن گرفته و بد بو...خانه ی دلگیر خاله...و ظهرهای کش دار من و دختر خاله در کوچه های خاکی...

حالا این جا در تهران و میان کوچه ها و خیابان های پر از هیاهو، عید خودش را به من نشان می دهد..بعد از این همه سال و حرام شدن ابلهانه ی کودکی هایمان،‌عید دست از قایم باشک برداشته و خودش را نشان می دهد، با تشت های پر از ماهی قرمز و تخم مرغ های رنگی، با حراج های کنار خیابان و های و هوی آدم ها که انگار قرار است عید بزرگ ترین اتفاق ممکن در زندگی بی اتفاقشان باشد...

نظرات 50 + ارسال نظر
کلاسور 25 اسفند 1388 ساعت 09:32 http://celasor.persianblog.ir

سلام . کامنت ها تائیدیه؟!!!!

کلاسور 25 اسفند 1388 ساعت 09:33 http://celasor.persianblog.ir

نه خدا رو شکر اول شدم تو کامنت ها !!!! چند وقته من دارم جای محسن(باقرلو) رو توی اولین کامنت ها می گیرم !!!!!

کلاسور 25 اسفند 1388 ساعت 09:34 http://celasor.persianblog.ir

مطلبت رو هم خوندم خیلی خوب بود . شاید هم شبیه بچگی های من!!!!

مسعود 25 اسفند 1388 ساعت 09:51 http://tajrobehayeeazad.wordpress.com

برعکس شما عید برایِ من فقط عیدهای بچگی که نمی دانم چه خاصیتی داشت که دیگه اون لذت و صفا رو من تجربه نکردم... این روزا که انگار آدما توی یک مسابقه شرکت کردن

خانم سین 25 اسفند 1388 ساعت 10:11

این هم یک جورشه دیگه... خوبی یا بدیش اینه من هم سال تحویل های تلخی رو توی گوشه ذهنم نگه داشتم

خوبیش اینه که حالا می توانی سیب قرمز رقصان توی کاسه ی آبی سفالی رو کنار محسن تجربه کنی و حسرت کودکی رو خیلی به یاد نیاری...

:*

.:: علی ::. 25 اسفند 1388 ساعت 11:27 http://norouzshop.mihanblog.com

^^^^^^^^^^^^^^^^#####^^^^####^^^^^^
^^^^^^^^^^^^^^#^#^#^^^^#^^^^^#^^^^^
^^^^^^^^^^^^^#^#^^#^^#^^^^^#^^#^^^^
^^^^^^^^^^^^^#^#^#^#^#^^^##^^^#^^^^
^^^^^^#^^^^^#^^^#^#^#^####^^^#^^^^^
^^^^^^##^^^^#^^^#^#^^^^#^^^#^#^^^^^
^^^^^^###^^^^#^^^#^#^^^#^^#^^^#^^^^
^^^^^^#####^^^#^^#^^#^^##^^^^^#^^^^
^^^^^^^#####^^^############^^##^^^^
^^^^^^^^^^##^^^^##^^^^######^^^^^^^
^^^^^^^^^^^##^^###^####^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^^^^#####^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^^^###^^^^####^^^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^^##^^^^^^^#####^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^##^^^^^^^^^^####^^^^^^^^^^^
^^^^^^^##^^^^^^^^^^^^###^^^^^^^^^^^

سلام دوست گرامی

وب خیلی خوبی داری [قلب][گل][گل]

همین جور داشتم برای خودم تو نت میگشتم وب قشنگت رو دیدم[قلب]

کارت خیلی خوبه بهت تبریک میگم[گل]

یه سر به وبلاگ من هم بزن اگه خواستی و دوست داشتی بگو تا لینکت کنم

منتظرم ها

یادت نره

http://norouzshop.mihanblog.com

محبوب 25 اسفند 1388 ساعت 11:42 http://mahboob.persianblog.ir

چقدر پاراگراف آخر رو دوست داشتم . دقیقاً توصیف عید بود .

دلم گرفته ایرن . نوشتمش . حالم بده .

محبوب 25 اسفند 1388 ساعت 11:48 http://mahboob.persianblog.ir

ما دقیقاً همزمان برا هم کامنت گذاشتیم ایرن . چه باحال

محیا 25 اسفند 1388 ساعت 11:55 http://yaddashthayemahya.persianblog.ir

همیشه دم عید قراره سال دیگه بهترین سال باشه. شاید واقعا سال دیگه همون بهترین باشه

بی تا 25 اسفند 1388 ساعت 11:57 http://khanoomek.blogfa.com/

عیدهای بچه گی من شاهکار بودند...اما هف هش ده سالی میشه که برام لوس و مسخره شده...تعجب می کنم بعضی ها هنوز با هیجان درباره لباس عید خریدن حرف میزنن...اما خونه ما مث همین بیست و هف هش سالی که من توش بودم , هنوز با همون دقت و وسواس همیشگی از ده دوازده روز قبلش همه به استقبال عید میرن....امسال هم اولین عیدیه که پیششون نیستم...حتمن خیلی غصه می خورن!!!

فریق تاج گردون 25 اسفند 1388 ساعت 12:01 http://haikuu.blogfa.com

سلام
به خاطر مساله‌ای که در وبلاگ کرگدن بین ما پیش اومد و به خاطر حساسیت زیاد من هم بود ازت معذرت می‌خوام. چون فهمیدم که هیچ منظوری نداشتین و خیلی بازتر از این چیزها فکر می‌کنید.
امیدوارم دیگه همچین چیزی پیش نیاد.
پیشاپیش سال نو رو هم بهت تبریک میگم. امیدوارم سال آینده سالی خوب و پر از شادی برات باشه.

اردیبهشت 25 اسفند 1388 ساعت 13:12 http://ordibeheshtez.wordpress.com

زیبا بود . نوشته هاتخیلی دخترانه و ملوس هستن و دوستشون دارم .
سال خوبی داشته باشی

حمید 26 اسفند 1388 ساعت 03:02 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

شاید این برای تو اولین بهاریه بود ولی برای من بهترینش بود...
اینجا هم داره میشه مثل وبلاگ اون موفرفری دوست داشتنی...
کلمه کم میارم...شما چیکار میکنید؟...میشه بگید؟...

حمید 26 اسفند 1388 ساعت 03:04 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

خیلی مخلصیم...خیلی عزیزید...
نصفه شبی یهو دلم زیادی تنگ شد...گواهش همین بغض آروم...

الهام 26 اسفند 1388 ساعت 08:48 http://www.tatooreh.blogfa.com

راستش ناراحت کننده است خوندن اینکه عید برات این طوری سپری می شده ولی جای شکرش باقیه که از گذشته داری حرف می زنی و نه حال!
پس الان حالشو ببر دوست من که ممکنه چند ساله بعد هم حسرت عیدای این سال ها را بخوری. برات عزیزم یک عید پر از خاطره های شیرین آرزو می کنم.

منوخودم 26 اسفند 1388 ساعت 09:21

و اگه تو این تلخی رو ته وجودت نداشتی هیچوقت دوستت نمیداشتم...
میدونی که بازم موقع سال تحویل کنارت نیستم...
به قول بابا یه کمی مرد شدم..
یادت نره بعد از تحویل سال درب روی مردی که پشت در وایساده و میخواد اولین نفر بیاد تو خونه باز کنی...

زری 26 اسفند 1388 ساعت 12:20

ایرن... فردا ...فردا تو می آیی...من تعطیلم...زودتر هم می تونم بیام پیشت؟

خسرو 26 اسفند 1388 ساعت 12:59 http://roospigari.blogspot.com/

همینه دیگه انقد عقده توی دلمون مونده از بچگی که منیجه ش شده همینی که الانیم همین آدمی که کز می کنه پشت مونیتور که فرار می کنه که گریه می کنه که فحش می ده

بی تا 26 اسفند 1388 ساعت 13:08 http://khanoomek.blogfa.com/

فدای تو بشم من...این آهنگه ایرج بسطامیه... من مانده ام تنهای تنهــــــــــــــــــــــــا....من مانده ام تنها میان سیل غمها ....

علیرضا 26 اسفند 1388 ساعت 18:21 http://thestories.blogfa.com

نه تنها کودکی ابلهانه حرام شد، بلکه عمر هم ابلهانه تمام میشه!

پ.ن. باید یه تغییری در طرز تفکرم بدم، مامانم بهم میگه نهیلیست شدی باید واست زن بگیرم تا سرت شلوغ شه بیخیالِ همه چی شی!

سالِ خوبی داشته باشی!

تی تی 26 اسفند 1388 ساعت 21:20 http://jungle.blogsky.com

خب عید از یه نظری همه اینا که می گی هست...
شاید حرفم زیادی تکراریه، قشنگترین قشنگی عید واسه من شکوفه ها و جوونه ها هستن،هر قدر هم داغون باشم شادم میکن
یه نفس عمییییییق... حس میکنم چقدر تازه شدم!

مرثا 26 اسفند 1388 ساعت 21:25 http://marsa-aftabparast.blogspot.com/

ایرن جان سال نوی خوبی داشته باشی. ایشاا.. از این به بعد همه عید هات رنگی باشه :) مرسی از اینکه به من هم سر زدی:)

بلوطی 26 اسفند 1388 ساعت 22:30 http://number13.blogfa.com

ما هم سفره هفت سین نداشتیم...ولی من برعکس می ایستادم و اونقدر زار میزدم تا برام ماهی بخرن...خودم سبزه سبز میکردم...سفره هفت سین ناقص و کج و کوله مینداختم...لباس نو می پوشیدم و التماس مامان و بابا میکردم بیان کنار سفرم لحظه تحویل سال! اعتقاد عجیبی داشتم....بچگی هام به همه چیز اعتقاد داشتم...
ایرن عزیز...امسال سفره هفت سین بنداز...اونقدر قشنگ که جبران همه اون ماهی های قرمز نداشته رو بکنه...جبران همه سبزه های سبز نشده...امسال که مال خودتی ...امسال که دیگه بچه نیستی که بزرگترها ...که بزرگتر ها زیر زور و ضرب احمقانشون رویاهای بچگی تو...بچگی مونو...له کنن.
سال نو خیلی مبارک باشه خانوم...خیلی

سمیه 26 اسفند 1388 ساعت 23:47 http://www.hosniye.blogfa.com

من مثل مرغ خونگی می مونم. وابسته هستم.
مرسی که اومدی.
سال نو مبارکت.

مهسا 27 اسفند 1388 ساعت 00:30 http://masitahtaghari.blogspot.com/

اما بر عکس شما تو خونه ی ما همیشه بزرگترین واقعه سال همین سال تحویله
همه دور سفره جمع میشیم
همه ی این شور و هیاهو هم مدیون مامانم هستیم
ایرن تو که نمیخوای یه زنی مثل مامانت باشی
امسال ۷ سینتو بچین
تزیینش کن
بشینن دور سفره و دعا کنین که سال دیگه تون بهتر از سال قبلتون باشه
برات کلی آرزوی خوب خوب دارم دختر

کرگدن 27 اسفند 1388 ساعت 09:35

ایرن می دونی چن بار این پستو خوندم ؟
منی که ادعام میشه صادق ام همیشه به صداقتت حسودی م میشه ... از خیلی جمبه ها تو فوق العاده ای دختر ... برات - براتون - سال قشنگی آرزو می کنم ... پر از سلامتی و لبخند و آرامش و پول !
اگه رفتید اراک که هیچی اگه نرفتید تا قبل از رشت رفتن ما کاش ببینیم همو ...

کرگدن 27 اسفند 1388 ساعت 12:29

چرا چن پسته از عکس خبری نیس ؟!
قبلن بهتر بودی کاش اصلن دوربین کادو نگرفته بودیا !

حامد 27 اسفند 1388 ساعت 22:44

بدنام فیلم محبوب منه ...نبینم راجع بهش بد بگیا D:
اما آره یه جورایی...
مبارک باشه...آیدیت چیه؟ واسه چت...یا آیدی اون دیونه رو بگو...

بهار 28 اسفند 1388 ساعت 03:49 http://bazieakhar.blogfa.com

با همه اینها سال نو مبارک

عباس 28 اسفند 1388 ساعت 06:01

سلام ...با کامنت محسن کچل موافقم...نمیدونم چرا اما هیچوقت عید رو دوست نداشتم...یا حق

بهارت مبارک ...اولین بهاریه ت به دلم چسبید حسابی ...دلت همیشه شاد دختر ...نمی دونم چرا با گرفتن دلت خیلی به یادت می مانم ..اصلا دوست ندارم دوستان مجازیم دلخسته باشند ..
کاش روزی بیاید که بهار طعم واقعی سبز بودنش را نثارمان کند ...
برای تبریک ..بوس .

بی تا 29 اسفند 1388 ساعت 09:10 http://khanoomek.blogfa.com/

ایرن جونم عیدت مبارک

دخترآبان 29 اسفند 1388 ساعت 12:39 http://fmpr.persianblog.ir

چسبید بهم ... صداقتت کشته منو ... دوست دارم خیلی ... عیدت هم مبارک ...

کلاسور 29 اسفند 1388 ساعت 22:00 http://celasor.persianblog.ir

سال نو مبارک

. 1 فروردین 1389 ساعت 23:55 http://thbls.blogfa.com

این بادهای بنفش تیره را دوست داشتم

فلورا 2 فروردین 1389 ساعت 00:30 http://www.frommyinside.blogfa.com

نمیدونم چرا هیچوقت به عید احساس خاصی نداشتم...
اصلا کلا با بهار حال نمی کنم.زیاده بهاره! میدونی..
-----------------------------------------------
به هر حال عیدت مبارک عزیزم.

خانم سین 2 فروردین 1389 ساعت 22:39

سلام با کمال خرسندی دارم از یه کشور غریب برات فارسی کامنت میذارم برو حالشو ببر! عیدتون مبارک جفتتون!! :)

مانی 3 فروردین 1389 ساعت 02:39 http://www.manimahmoudi.com

بهارت بهاری
بیا

مهسا 3 فروردین 1389 ساعت 11:57 http://masitahtaghari.blogspot.com/

سال نوت مبارک ایرن عزیزم
از صمیم قلبم برای خوشبختی و سلامتیت تو سال جدید دعا میکنم
امیدوارم امسال سال براورده شدن آرزوهات باشه

غزل خونه 3 فروردین 1389 ساعت 22:58 http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
عیدتون مبارک. ایشالله امسال سال خوبی باشه واسه تون. خییییییییییییییییلی چاکریما. دلم براتون تنگ شده...

نگار 4 فروردین 1389 ساعت 04:51

خانوم خانوما کجایی؟ دلم برات یه ذره شده ... سال نوت مبارک دختر بادهای بنفش ...

مینا 4 فروردین 1389 ساعت 12:53 http://dastneveshtekhial.wordpress.com

ایرن جان امیدوارم سال خوبی داشته باشی و عید برات معنا پیدا کنه دور سفره هفت سین .
من چهر ساله که عیدها خیلی بهم بد گذشته . ولی قبلش از بهترین روزها بود . خوشحال و شاد و سبز . ولی تو این چهار سال اخیر همیشه بد بوده . همیشه .
سبز باشی و بهاری .

مهر 7 فروردین 1389 ساعت 18:31 http://windowsun.wordpress.com/

چه صادقانه نوشتی ایرن...

سمیرا 8 فروردین 1389 ساعت 01:20 http://www.biyataberavim.persianblog.ir

سلام... روزهایت همیشه بهاری.دلت همیشه آفتابی باد

خسرو 8 فروردین 1389 ساعت 09:51 http://roospigari.blogspot.com/

سلام
سال نو مبارک
امیدوارم سال خوبی داشته باشی
میگن بدنام آمریکایی ترین فیلم هیچکاکه من که ندیدم

خسرو 9 فروردین 1389 ساعت 08:51 http://roospigari.blogspot.com/

باید حرفتو گوش می کردیم که جنایت ومکافات برای زیر چادر خوب نیست پشیمونم !
اینجا قرار نیس به روز شه؟

سهبا 10 فروردین 1389 ساعت 11:34 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

بهار هر وقت اتفاق بیفته تو دل آدما ، همون میشه عید آدم . که میشه بزرگترین اتفاقی که باید بیفته واست !

بهارت مبارک .

طلیعه 10 فروردین 1389 ساعت 18:38 http://china.blogfa.com

ایرن جان به هر حال عیدت مبارک. امیدوارم سال بهتری باشه امسال برای هممون. می بوسمت.

دخترآبان 11 فروردین 1389 ساعت 04:34 http://fmpr.persianblog.ir

دوست داشتم همینجوری بیام سلام بدم حرفیه ؟!! :دی

دخترآبان 13 فروردین 1389 ساعت 19:01 http://fmpr.persianblog.ir

50 :D

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد