بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

زیبای خوزستانی

رحیلا موهای فر مشکی و بلندی دارد.موهایش مثل سیم تلفن فر خورده.درشت و ناآرام.حجم فر موهایش مثل آبشار صورت قهوه‌ایش را قاب گرفته.رحیلا وقتی می‌خندد من یاد افریقا می‌افتم.آن طبیعت بکر و صحراهای زردش با غروب گرم خورشید.وقتی رحیلا رو به رویم می‌نشیند و من به ترکیب وحشی صورتش نگاه می‌کنم دلم می‌خواهد زندگی طور دیگری بود.آن طور که می‌شد فقط به خاطر خم و پیچ موهای یک نفر غرق لذت شد بی آن که این غم لعنتی هی به گوشه‌ی دلت تلنگر بزند.

نظرات 18 + ارسال نظر
محبوب 19 بهمن 1389 ساعت 10:05

می بینم که جدی جدی بد جوری این عروس ما دل شما رو برده ...
و درون زیبای رحیلا ، زیبایی ظاهری اش رو چند صد برابر می کنه ...
من هم عاشق این زیبای وحشی ام ... و خوشحالم که تو زندگیم قرار گرفته

boll. Heinrich 19 بهمن 1389 ساعت 15:08

jahan az har salami khalist...

Hata vaghti rahila ro b royat mishine
On manam ke khali az salamam

هیشکی! 19 بهمن 1389 ساعت 15:11 http://hishkii.blogsky.com

چهره ی رحیلا رو تصور کردم.. برق چشمای درشت مشکیش منو گرفت..منو برد تاااا جنوب با آفتاب داغش..

کاش کاش زندگی مردگی نبود..کاش یه جوری بود که غم توش محو و گم بود..یا حداقل کمرنگ بود..

تو یا پسری یا لزبینی!
جدا از شوخی بعضی قوتها زیبایی بعضی ها همچین ادم رو می گیره که تا مدت ها ول نمی کنه
تصورش کردم
حتی تصور کردم که گونه هاش چال می شه و رنگ چشم هاش مشکیه یا قهوه ای اونقدر پر رنگ که مشکی به نظر میاد!
دیگه اینکه هیکلیه و هیکل متناسب و خوش فرمی داره و.... و... بذار فک کنم پوستش هم کمی سبزه است
چقدرش درست بود؟ ;)

حمید 19 بهمن 1389 ساعت 17:33 http://abrechandzelee.blogsky.com/

کاش بجای اینکه دلت بخواد "زندگی طور دیگری بود" دلت میخواست خودت طور دیگری بودی...زندگی طور دیگری نمیشه...فرصت یا عذاب...زیبا یا زشت...دلپذیر یا حال به هم زن همینه که هست...
پس یه تکونی به خودت بده و "فقط به خاطر خم و پیچ موهای یک نفر غرق لذت شو...بی آن که این غم لعنتی هی به گوشه‌ی دلت تلنگر بزند"...

حمید 19 بهمن 1389 ساعت 17:39 http://abrechandzelee.blogsky.com/

بسلامتی از دختر تهرانیها فارغ شدی زدی تو خط تست سایر اقوام!؟...
گفتگوی تمدنها که میگن تویی ها!...از دختر سفید شمالی تا سبزه جنوبی و سرخ سفید آذری و کدر کویری همه در کنف حمایتت هستن!...جدا "خدا قوت!" عرض میکنم!...

گندش بزنه این بلاگ اسپاتتونو!...چند وقته کلید کردم که هرجوری شده برای این پست جمعه ات کامنت بذارم ولی هرکاری میکنم موفق نمیشم!...بابا این چه وضعیتیه! رسیدگی کنید دیگه!...

- ببخشید که از اینجا بعنوان ستون پیدا کردن اطفال گمشده استفاده کردم!...هرچی فک کردم جایی جز اینجارو بفکرم نرسید که مطمئن باشم حتما کامنتاشو هم میخونه!...

- حالا چیه!؟ چرا اینجوری نگا میکنی!؟ اصلا پولشو میدم! کامنتی چند!؟...(آیکون "صدای ایرن که یک قیمت پرتی را میگوید!")...چی!؟...برو بابا! اگه تو جراید کثیرالانتشار اراکم آگهی میدادم انقد گرون نمیفتاد!...اصلا نخواستیم! آگهی مارو بده بریم!...

توصیف جالبی بود آیا با اشتاین بک نسبتی داری؟

راستی بلاگ مقالاتم آپه

ری-را 21 بهمن 1389 ساعت 13:18

از سه شنبه صبح که محبوب گفت ایرن واست نوشته..
دارم فکر می کنم چی بگم..
نمی دونی چه حس خوبیه که با تمام بیرنگی توی ذهن کسی اونقدر پر رنگ بشی که یه پست از بلاگش مال تو بشه..
سه شنبه صبح قبل از اینکه چشمام رو باز کنم آ...ه کشیدم...
ایرن جونم ..فدای خنده های ارغوانیت ...ممنونم..

شیمای معلم 21 بهمن 1389 ساعت 14:08 http://shimah3.blogfa.com

به به. عاشق موی فرم!!! هرجوریش که باشه. سبک نوشتاری جالبی داری. خوشمان آمد

سلام دو سروده ی جدید گذاشتم

سلام ایرن
من فیتر شدم
آدرس جدیدم رو برات گذاشتم

الان کامنت حمیدو خوندم مردم از خنده
من کوچ کردم به بلاگ اسکای دیگه نگران نباش حمید جان

علیرضا 24 بهمن 1389 ساعت 19:45

بار دیگر در 25 بهمن ایران را سبز کنیم.ما آریایی ها ی آزاد و پرافتخار حماسه ای دیگر بیافرینیم و بگوییم:
چه اسلام
چه قرآن
هر دو فدای ایران

نگار 26 بهمن 1389 ساعت 12:31

آره منم عاشق موهاش شدم ... و خنده اش

الهام 26 بهمن 1389 ساعت 12:37 http://tatooreh.blogfa.com

من دیگه دارم کم کم نگرانت می شم ها ایرن با این گرایشاتی که داری:))))))
ولی از شوخی گذشته اسمش هم مثل توصیفی که ازش کردی گرمه!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد