بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

روز ششم

فکر نمی‌کردم روزی دلم برای کارِ خانه تنگ شود.برای گردگیری کردن و جارو کشیدن و شستن آشپزخانه.دلم لک زده برای شستن دست‌شویی و پاک کردن آینه و آب‌پاشی بالکن.امروز روز ششم است.من این‌جا خوابیده‌ام، کتاب می‌خوانم و سعی می‌کنم زمزمه‌های وسوسه انگیز وسایل اطرافم را نشنیده بگیرم.صداهایی که می‌گویند ما را تمیز کن....

نظرات 6 + ارسال نظر

این حال و روزت یه چیزیه شبیه دوره های مراقبه شرقی. موندن تو یه حالت خاص و تمرکز و مشاهده حس ها ت افکارت تجربه هات!
من یه دوره اش رو تجربه کردم!خیلی خاصه و خیلی تاثیر گذاره.و البته خیلی هم دردناکه! تازه آدم عمیقا حس می کنه که چه طور به دنیای اطرافش وصله. تقدیر تورو تو موقعیت ویژه ای قرار داده! شاید یه دلیلی داره
به هر حال امیدوارم تمام دردها ازت دور دور دور باشن ایرن عزیزم

یه هدفون با آهنگ مورد علاقت بزار تو گوشت که صداشونو نشنوی :D

کرگدن 27 اسفند 1389 ساعت 03:22

می بینی ایرن ؟
آدم چون آدمه یعنی آه و دمه اینجوریه دیگه ... خودش و دلمشغولیاش و علایق و دوست داشتنی ها و نداشتنی هاش و دلتنگی هاش دائم المتغیره !

ضمنن امشب خیلی خوش گذشت
ممنون بابت اینکه رامون دادید !
مرسی که جفتتون انقد خوبید
ایشالا زود زود خوب شی و پاشی سرپا
با هم بریم نیکو صفت
بریم فست فود آرش ناجی
بریم سینما
بریم فرانسه !
بریم نورآباد ممسنی !
بریم فلورانس !
بریم فلورانس نایتینگل !

اومدم همینجوری گل بذارم و برم...پس چرا اینجا از این اسمایلی ها نداره؟!....شما خودت یه گل رو در اینجا" " در نظر بگیر که مثلا من برات آوردم!

من و من 27 اسفند 1389 ساعت 10:15

من تازه فهمیدم استراحت مطلقی. - حالا انگار اگه زودتر می دونستم کاری می تونستم بکنم؟!- فقط اومدم گل بذارم در خونتون و برم با هزااار آروی سلامتی و روزای خوب
خوب شی زودتر الهی

boll. Heinrich 27 اسفند 1389 ساعت 14:23

mesle inke doroste ke migan
Zana bara kare khone
Va taype mtoon va ye chiz dige na na hamon 2taye balai khalgh shodan

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد